سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و مناجات با امیرالمومنین علیه السلام

شاعر : وحید محمدی
نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه
وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

ای لنگـر ثـبـات زمین و زمـان عـلی            ای آشنـا تـر از هـمه بر آسـمـان عـلی
دریای لطف و مرحمت بی‌کران علی            جـانـم فـدای نام تو، جـان جهـان عـلی


ای دلنشین‌ترین دم هر صبح جبرئـیل
ای جرعه نوش بادۀ صهبای سلسبـیل

ای عرش و فرش خاک کف پات یا علی            بـال فـرشـتـه فـرش قـدم‌هـات یا عـلی
فصل الخطاب لحظه و ساعات یا علی            آمد دوبـاره عـاشـق رسـوات یا عـلـی
آنکس که نام سبز تو را بو تراب کرد
من را غـلام خانۀ حـیدر خـطاب کرد

مـثـل غـلام خـانـۀ حــیـدر نـمـی‌شـوم            هـسـتم ولی شـبـیـه به قـنـبـر نمی‌شوم
امّـا بــریـده از دم ایـن در نـمـی‌شــوم            شـرمـنـدۀ عـنـایـت مــادر نـمـی‌شــوم
امـشـب دهـیـد لـقـمـۀ نـانـی فـقـیـر را
آقــا بـگــیـر زیـر پَــر ایـن اسـیــر را

من آمـدم دوبـاره مـسلـمان کـنـی مـرا            مهـمـان سـفـرۀ نمک و نان کـنـی مرا
یا که نـوازشی چو یـتـیـمـان کنی مرا            اصلا چه می‌شود که تو سلمان کنی مرا
ای انـتهـای هـر چه غـزل ابـتـدای تو
مـولای آسـمان و زمین جان فـدای تو

این حس ساده در دل من حس نوکری است            این عشق فرق می‌کند این عشق مادری است
به به چه بارگاه و ضریح منورّی است            هرکس که رفته گفته نجف چیز دیگری است
چشم تمام شهـر که درگـیر خواب شد
اشکت چکید و خاک نجف دُرّ ناب شد

خـورشـید می‌دمـیـد ز کـنـج عـبای تو            وا شد به اوج صحـنۀ معـراج پای تو
وقـتی خـدا سـرود به لحـن صدای تو            آن دم « یکاد » خواند نبی هم برای تو
با صوت دلنـشین تو احـمد خطاب شد
یعـنی که جـانـشـین نـبـی انـتخـاب شد

ای رد پـای خـشـم خــدا در نـگـاه تـو            ای آفــتـاب خـیــره بـه انــوار راه تـو
خـورشـیـد سر سپـردۀ سـرخ سپـاه تو            هفـت آسمان و هفـت زمین در پناه تو
باران شو و به صحن دلم بی‌امان ببار
از پشت کـوه بار دگر شـمـس را بیار

وقتی که حرف فـاطمه و بـوتراب شد            لبخـنـد زد، دعـای شـما مـستجـاب شد
زیـبـا تـرین سـوال بـدون جــواب شـد            خانه پُـر از طـراوت سیب گـلاب شد
پرواز عشق هر دو کبوتر شروع شد
تفـسـیـر آیه آیۀ کـوثـر شروع شد …

خورشید عمر سورۀ کوثر غروب کرد            گفتی که نـور خانۀ حیدر غروب کرد
کنج غروب در پس یک در غروب کرد            باران نوشت: حضرت مادر غروب کرد
آن شب دعای نیمه شبش مستجاب شد
او رفت و غصه‌های دلت بی‌حساب شد

نقد و بررسی